سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست نوشته های من

بدون شرح! پنج شنبه 86/12/23 ساعت 12:3 صبح

بعضی وقتا همین که شروع به نوشتن میکنم کلی فکر و مطلب برای نوشتن یکدفعه میریزن سرم

بعضی وقتا هم برعکس! تا یه میام یه چیزایی که تو ذهنم هست بنویسم یکدفعه همه چیز از ذهنم پاک میشه!

الان هم یکی از اون موارد دومه! همه چیز پرید از ذهنم!

امروز داشتم نوشته هام رو میخوندم عکس العمل ها رو هم میخوندم دیدم انگار کم کم دارم از اون هدفی که داشتم تو شروع نوشتنام دور میشم! اولش قرار بود اینجا هرجوری میخوام بنویسم ولی الان که میبینم ناخداگاه دارم از اون مسیر خارج میشم! چرا؟؟؟؟

از این به بعد اینجا فقط برای خودم مینویسم! فکر نمیکنم لازم باشه برای این کارم توضیح به کسی بدم!

این روزا هر موقع بیرون میرم توی شهر پر شده از تبلیغات انتخاباتی:

اصول گرایان و اصلاح طلبان و جبهه متحد اصولگرایان و خانه کارگر و ... و خیلی افراد هم که شدن کاندیدای منفرد!

به نظر من توی این کارها فقط تنها چیزی که اتفاق میفته بازی ها سیاسیه! اما واقعا شان مردم ایران انقدر هست که دست خوش بازی سیاسی احزاب مختلف بشن؟؟؟

پ.ن 1 : امروز به ناچار با یکی دیگه از دوستای خوبم برای همیشه خداحافظی کردم! (سفر بخیر)

پ.ن 2 : این چند روز دنبال یکی هستم که باهام رو راست باشه ولی هرچی میگردم پیدا نمیشه! یعنی اینقدر دروغ مفیده؟؟؟

پ.ن 3 : یعنی حتی یه نگاه به نوشته هام انداختن اینقدر سخته که بعضی دوستان (حتی شما دوست عزیز!)‏ بدون خوندن فقط کامنت میذاری به منم سر بزن؟؟؟ از این به بعد به کامنت های بی ربط به موضوع نوشته هیچ جوابی نمیدم!

به امید دیدار

خدانگهدار...


نوشته شده توسط: غریبه اشنا


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
219538


:: بازدیدهای امروز ::
106


:: بازدیدهای دیروز ::
7



:: درباره من ::

دست نوشته های من

غریبه اشنا
اهل درسم... روزگارم بد نیست! جیب خالی دارم...خرده پولی... سر سوزن عقلی دوستانی دارم بهتر از عزرائیل! درسهایی بدتر از تلخی زهر !!! و کلاسی که در این دانشگاه است.جنب دستشویی ها...جنب آن سلف خراب..من یک دانشجویم...چشمهایم کم سو.. کله ام بی مو..درس کفاره ی من! من جنون را هر دم در میان جزوه هایم می بینم... در کتابم جریان دارد چرت..جریان دارد پرت..همه ی فکر و خیالم متزلزل شده است جزوه هایم را وقتی می خوانم که امتحانش فرداست!!! برگه ی تقلب را من با غفلت مراقب عزیز می خوانم پی خونسردی خود!!! اهل درسم پیشه ام بیکاریست..گاه گاهی در می روم از توی کلاس تا سلف...تا که با خوردن دوغ و شکلات این دل سوخته ام خنک شود...چه خیالی...چه خیالی!!! می دانم از پس ناچاری است..خوب میدانم آخر ترم کار من زاری است !!!

:: لینک به وبلاگ ::

دست نوشته های من


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

دانشگاه[6] . درس[3] . دعا[2] . امتحان[2] . کتابخانه[2] . موسیقی . یلدای وبلاگستان . استاد . استراحت . تاریخ تحلیلی صدر اسلام . تاکسی . تبریک سال نو . ترافیک . تقلب . تولد . حلالیت . خاطره . خداحافظی . دل نوشته ها . روز پدر . روز دانشجو . زن . زندگی ماشینی . سکوت . شعر . شیطنت . عصر جدید . عید نوروز . فال حافظ .


:: آرشیو ::

دست نوشته های قدیمی
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
آذر 1387
بهمن 1387
دی 1387


:: دوستان من (لینک) ::

بسیار بهار آید و بی ما گذرد !!!
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
و خدایی در این نزدیکیست
بزرگترین لینک باکس آهنگهای رپ
زندگی خوب من
چند کیلو امیدواری
هانیبال
همسفر عشق
باد سوار
یادداشت های شب
پسر آرتا
به رنگ رویا
ایران سرزمین همیشه جاوید
سیندرلا
دل نوشته های یک خانم مدیر
پاتوق
ع+ش+ق:؟؟؟ (مهدی)
تک نهال باغ عشق ( سحر )
ارتش دامبلدور
نیمه پنهان من
.:. ▪ .: AZAR:. ▪ .:.
فلسفه های لاجوردی
تورنگ
دختری که تنها در معبر اینه ها نشسته است
پاتریس انلاین
مصطفی
اگر بگذارند میتوانم خودم باشم
ققنوس
اوای باران
نیلوفر آبی
محبوب من
من و تو
عشقولانه های دالتون
موفق باشی
کلبه احزان
ساده دل
دست نوشته های پسری از نسل افتاب(وبلاگ قبلی خودم)
وبلاگ نویسان اصولگرا (همراهان انقلاب)
تک هوادار گلزار
تو مال منی یا نه؟؟؟؟؟
گالری عکسهای زیبا
بگذار ترانه من ساده باشد
اشیانه مهر


:: لوگوی دوستان من ::




















:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو